قبلا درباره‌ی کلاس عجیب و غریب خودمون و آقای واعظی معلّم شگفت انگیزم با دایی صحبت کرده‌بودم؛  
به دایی گفته‌بودم ، هر وقت اومدن مشهد ، میارمشون کلاس.
وقتی شنیدم که دایی از تهران میخوان بیان پیش ما ، خیلی خوشحال شدم.
هم این که چند روزی پیش ما هستن و هم این که می‌تونم کلاس و دوستان و از همه مهم‌تر ، آقای واعظی رو بهشون نشون بدم.
به آقامون هم گفتم ، خوشحال شدن و استقبال کردن و گفتن : "چه اتّفاق خوبی !!! "
می دونستم که نزدیکی‌های ظهر روز چهارشنبه میرسن مشهد ...
و به این فکر می‌کردم برای اومدنشون به کلاس تا شنبه باید منتظر بمونم.
ولی اونا سرزده اومدن مدرسه !!
این خیلی مهم بود که ، اونا تازه از راه رسیده بودن ولی بلافاصله اومدن پیش ما !!
خیلی ذوق کردم وقتی کنار من و دوستانم بودن !
به نظرم خستگی راه از تنشون در اومد وقتی کارهای خارق‌العاده‌ی بچّه‌ها و کلاس شگفت‌انگیزمون رو دیدن.
خداییش دوستامم سنگ تموم گذاشتن و اتّفاقات کلاس رو تمام و کمال برای دایی و خانم دایی شرح دادن.
در پایان ، با هم سرود خوندیم و مهمانان دوست داشتنی کلاسمون، از ما کلّی تشکر کردن!
ممنون دایی جون
ممنون خانم دایی
« از طرف سید شایان موسوی »